باسلام و خسته نباشید خانمی 29 ساله هستم شوهرم 37 ساله من در سن 17 سالگی ازدواج کردم و از همان دوران نامزدی یکسری اتفاقات باعث شد که بحثهایی بین مادر و شوهرم و حتی خانواده ها پیش بیاد و برخلاف میل من و خانوادم بعد از ازدواج به خانه پدری شوهرم رفتیم و مدت 4 سال با مشکلات کنار اومدم و همیشه سنگ زیر شدم هربار به هر بهانه با خانوادم قطع رابطه میکرد و هر بار من فقط التماس میکردم این اخلاقش را کنار بگذاره ولی... الان 10 ساله باهم زیر یه سقف هستیم و جوری جلوی همه وانمود کردم که همه حسرت زندگی منو دارن ولی نمیدونن تو دل من چی میگذره اینم بگم که علت سنگ زیر بودن من وابستگی زیاد من به شوهرم بود و علاقه هردومون به هم ولی همیشه تو دل من کینه شد این اشتباهات همسرم و جون به هیچکس ابراز نمیکردم چون نمیخاستم خرابش کنم.خدا به ما بچه نداد و الان یکسالی میشه که خیلی نسبت به شوهرم سرد شدم و یه بار هم به خودم این جرات را دادم که به خانوادم راز دلم را بگم و بخام جدا بشم ولی اصرار شوهرم را که دیدم دلم سوخت و برگشتم در ضمن من عاشق کسی دیگه شدم کسی که شده همه زندگیم و نمیخام بیشتر از این به شوهرم خیانت کنم ازتون راهنمایی میخام توروخدا کمکم کنید کار من همش شده گریه و ماتم و افسردگی